گوگل (به انگلیسی: Google) شرکت سهامی عامی است که در زمینهٔ جستجوی اینترنتی، رایانش ابری و تبلیغات سرمایهگذاری میکند. این شرکت توسط لری پیج و سرگئی برین تأسیس شد که هر دوی آنها در دانشگاه استنفورد به عنوان دانشجوی دکترا حضور داشتند و با نام «مردان گوگل» شناخته میشدند. گوگل در ابتدا به عنوان یک شرکت خصوصی در ۴ سپتامبر ۱۹۹۸ ثبت شد و فروش اولیه سهام آن در ۱۹ اوت ۲۰۰۴ انجام شد. لری پیج و سرگئی برین و اریک اشمیت قبول کردند که به مدت بیست سال، یعنی تا سال ۲۰۲۴ در کنار هم کار کنند. هدف گوگل از آغاز «سازماندهی کردن اطلاعات دنیا و دسترسپذیر کردن آنها برای عموم» بود، و شعار غیر رسمی شرکت (که توسط مهندس گوگل امیت پاتل ابداع شدو توسط پل بوچهیت از آن حمایت شد) «شرور نباشید» بود. در سال ۲۰۰۶ شرکت به محل جدید و کنونیش در مانتین ویو، کالیفرنیا منتقل شد.
گوگل بر گرفته شده از واژهٔ گوگول که به معنی «یک عدد یک و صد صفر جلوی آن» است که نوعی شعار و در واقع مقصود موضوع است بدین معنی که گوگل قصد دارد تا سرویسها، اهداف و اطلاعرسانی و اطلاعات خود را تا آن مقدار در وب در جهان گسترش دهد.گوگل به طور تخمینی دارای بیش از یک میلیون سرور در سراسر جهان است،و روزانه برروی بیش از یک میلیارد درخواست جستجو، و حدود ۲۴ پتابایت داده تولید شده توسط کاربران پردازش انجام میدهد.نتیجه رشد سریع گوگل از بدو ثبت شدن شرکت، زنجیرهای از محصولات، خرید و شراکت با شرکتهای دیگر بود. این شرکت محصولات اینترنتی سودمندی مانند سرویس ایمیل جیمیل و شبکههای اجتماعی مانند اورکات و به تازگی گوگل باز و گوگل پلاس را به کاربران خود پیشنهاد میدهد. محصولات گوگل به ابزارهای رومیزی نیز توسعه پیدا کرد، با برنامههایی مانند مرورگر وب گوگل کروم، سازماندهی و ویرایشگر تصاویر پیکاسا و پیامرسان فوری گوگل تاک. گوگل برروی سیستم عامل موبایل اندروید که در بسیاری از تلفنهای همراه استفاده میشود، در کنار سیستم عامل گوگل کروم که با نام Cr-۴۸ هم شناخته میشود نظارت دارد.
الکسا وبگاه گوگل در آمریکا (google.com) را به عنوان پربازدیدکنندهترین سایت اینترنت در فهرستش قرار دادهاست، همچنین وبگاههای گوگل در کشورهای دیگر مثل هند google.co.in (که در رتبه چهاردهم قرار دارد) به عنوان پربازدیدکنندهترین سایت در هند و یا google.co.uk به عنوان پربازدیدکنندهترین سایت در انگلیس و خیلی سایتهای دیگر آن پربازدیدکنندهترین در کشور خود هستند و در فهرست برترین صد سایت دنیا قرار دارند. سایر متعلقات گوگل مانند یوتیوب (رتبه سوم در الکسا) یا بلاگر (رتبه ششم در الکسا) و اورکات نیز در این فهرست قرار دارند گوگل همچنین توسط برندز به عنوان دومین برند باارزش دنیا شناخته شدهاست. شکل تجارت کنونی گوگل و خدماتی که ارائه میدهد باعث انتقاد از این شرکت در موضوعاتی مانند حریم، حق تکثیر، و سانسور شدهاست.
![]() لوگوی شرکت گوگل |
|
نوع شرکت | شرکت سهامی عام |
---|---|
محدوده فعالیت | جهانی |
بنیانگذاری | منلو پارک، کالیفرنیا (سپتامبر ۱۹۹۸) |
بنیانگذار(ها) | سرگئی برین لری پیج |
شعبه مرکزی | گوگلپلکس، کالیفرنیا |
افراد مهم | لری پیج (مؤسس و مدیر عامل) اریک اشمیت (رئیس هیئت مدیره) سرگئی برین (مؤسس) |
محصولات | جستجوگر، سیستمعامل گوگل کروم، گوگل ارت، نکسوس اس، جیمیل |
درآمد | ![]() |
سود خالص | ![]() |
دارایی کل | ![]() |
شمار کارکنان | ۲۴٬۴۰۰ (۲۰۱۰) |
شرکتهای وابسته | یوتیوب، دابلکلیک، موتورولا موبیلیتی، اندروید، پیکنیک، ادموب |
شعار | شرور نباشید |
وبگاه | www.google.com |
اداره بازرسی فدرال و یا پلیس فدرال آمریکا (به انگلیسی: Federal Bureau of Investigation) معروف به افبیآی از نهادهای دولتی ایالات متحده آمریکا است.
این اداره در ابتدا وظیفه تحقیق از وزارت دادگستری آمریکا را بر عهده داشت اما بعد از انتصاب جان ادگار هوور در سال ۱۹۲۴ به ریاست آن، به تدریج کنگره ایالات متحده آمریکا بر وظایف آن افزوده و از سال ۱۹۳۵ به بعد وظیفه رسیدگی هاي مربوط به قوانین فدرال و همجنين اقدام علیه امنیت داخلی آمریکا به این نهاد
اداره بازرسی فدرال | |
![]() نشان سازمان |
|
مشخصات سازمان | |
---|---|
تاسیس | ۱۹۰۸ |
تعداد کارکنان | نزدیک به ۳۱۰۰۰ |
وبگاه رسمی | |
www.fbi.gov |

دانشگاه آکسفورد (به انگلیسی: University of Oxford) که در شهر آکسفورد در منطقه آکسفورد شایر انگلستان قرار دارد، قدیمیترین دانشگاه انگلیسیزبان به شمار میرود. با این که تاریخ دقیق تاسیس این دانشگاه معلوم نیست اما قدیمیترین اسناد باقی مانده از گذشته نشان میدهد که از سال ۱۰۹۶ فرایند آموزش در آکسفورد جریان داشته است.دانشگاه آکسفورد در زمرهٔ برترین مراکز آکادمیک در جهان شمرده میشود.
University of Oxford
شعار
Dominus Illuminatio Mea
«خداوند، راهنمای من است»
تأسیس
مشخص نیست. احتمالاً ۱۰۹۶ میلادی
نوع
سراسری (دولتی)
مبالغ اعطایی
۳٫۶ میلیارد پوند
رئیس
بارون کریس پاتن
دانشجویان
۱۸٬۴۳۱
کارشناسی
۶٬۷۶۸
مکان
آکسفورد، آکسفوردشایر پادشاهی متحده
وبگاه
www.ox.ac.uk

محوطه تام کوآد در زمستان.
-
نمایی از ساختمان تئاتر شیلدونیان که در سال ۱۶۶۴ - ۱۶۶۸ میلادی توسط سِر کریستوفر رن، دانشمند و معمار انگلیسی در دانشگاه آکسفورد ساخته شد.
پارسی گو گرچه تازی خوشتر است | عشق را خود صد زبان دیگر است |
جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ یا وخش - ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) از مشهورترین شاعران فارسیزبان است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده میشدهاست. در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. زبان مادری وی پارسی بوده است .
جلالالدین محمد بلخی
تصویری پندارین از مولانا
زادروز
۶ ربیعالاول ۶۰۴ قمری
بلخ یا وخش
درگذشت
۵ جمادیالثانی ۶۷۲ قمری
قونیه
آرامگاه
۱۷٫۸۲″ ۳۰′ ۳۲°شرقی ۱۴٫۴۷″ ۵۲′ ۳۷°شمالی / ۳۲٫۵۰۴۹۵غرب ۳۷٫۸۷۰۶۸۶۱جنوب
لقب
مولانا
مولوی
خَمُش
دوره
خوارزمشاهیان
مذهب
مسلمان
آثار
مثنوی معنوی
دیوان شمس
فیه ما فیه
مولوی، پیونددهنده ملتها
مولوی خود زادهٔ بلخ یا وخش بود در خراسان بزرگ (که اکنون بخشهایی از آن واقع در افغانستان و تاجیکستان است)، و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در قونیه در دیار روم (واقع در ترکیهٔ امروزی) میزیست. با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی ایرانیان و پارسی زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر میدانند، چرا که آثار او به زبان پارسی سروده شده، و از محیط فرهنگ ایرانی بیشترین تاثیر را پذیرفتهاست. داستانهای مثنوی عموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بودهاست. داستان کبودی زدن قزوینی نمونهای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی و مولوی است.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (زادهٔ ۱۴ شهریور ۳۵۲، کاث، خوارزم - درگذشتهٔ ۲۲ آذر ۴۲۷، غزنین)، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و تاریخنگار ایرانی سده چهارم و پنجم هجری است. بيرونی را بزرگترين دانشمند مسلمان و يكی از بزرگترين دانشمندان همه اعصار میدانند. همینطور او را پدر علم انسانشناسی و هندشناسی میدانند.
ابوریحان بیرونی | |
---|---|
![]() تصویر ابوریحان بیرونی بر روی تمبر شرکت پست ایران |
|
زادروز | ۱۴ شهریور ۳۵۲ کاث، خوارزم |
درگذشت | ۲۲ آذر ۴۲۷ غزنین |
ملیت | ایرانی |
نامهای دیگر | ابوریحان محمد بن احمد بیرونی |
نقشهای برجسته | پدر علم انسانشناسی، زمینسنجی و هندشناسی. بنیانگذار مکانیک تجربی و نجوم تجربی. پیشگام در روانشناسی تجربی. شرکتکننده در بسیاری از زمینههای علمی. |
مذهب | شیعه |
بیرونی در ۱۴ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۲۹ ذیقعده ۳۶۲ قمری برابر ۵ سپتامبر ۹۷۳ میلادی) در خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمد، و زادگاه او که در آن زمان روستای کوچکی بود، «بیرون» نام داشت. مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلجوقیان و پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی بودهاست و برخی درگذشت او را در ۲۲ آذر ۴۲۷ خورشیدی (۲۷ جمادیالثانی ۴۴۰ قمری برابر ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸ میلادی) میدانند.
تألیفات بیرونی به زبان عربی، یعنی زبان علمی و همهکسفهم عالم اسلام بودهاست، مگر التفهیم که آن را به فارسی کرد مر ریحانه دختر حسین خوارزمی را که خواهندهٔ کتابی در نجوم بود. بیرونی خود التفهیم را به عربی ترجمه کرد
بیرونی دقّت و اصابت نظر خویش را مدیون مطالعات فلسفی بود، امّا او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی آن روش که به وسیله کندی و فارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده بود نبود؛ بلکه به باورهای ویژه و روش جداگانه و ایرادات خود بر ارسطو ممتاز است، وی همچنین از آثار فلسفی هندوان کتبی چون «شامل» را به عربی ترجمه نمود.
دانشنامه علوم چاپ مسکو، ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خواندهاست. در بسیاری از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاهها، دانشکدهها و تالار کتابخانهها نهاده و لقب «استاد جاوید» به او دادهاند.
نوشتههایی از بیرونی در دست است که به وضوح در آنها از گردش ِ زمین به دور ِ خودش نام برده میشود. در کتاب ِ «استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» ابوریحان میگوید: «از ابو سعید سجزی، اُسطرلابی از نوع واحد و بسط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکّب نبود و آن را اسطرلاب زورقی مینامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسین کردم چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبنی بر عقیدهٔ مردمی است که زمین را متحرّک دانسته و حرکت یومی را به زمین نسبت میدهند و نه به کرهٔ سماوی. بدون شک این شبههای است که تحلیلش در نهایت ِ دشواری. و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است. مهندسان و علمای هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه(= مدارات و نصف النهارات و استوای فلکی و دایرةالبروج) است؛ در نقض ِ این شبهه و رد آن عقیدت بسی ناچیز و تهی دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلی نتوانند نمود. زیرا چه حرکت یومی را از زمین بدانند و چه آن را به کرهٔ سماوی نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زیانی نمیرسد و اگر نقض این اعتقاد و تحلیل این شبهه امکان پذیر باشد موکول به رای فلاسفهٔ طبیعی دان است.»
ضمنا بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه میکند (بوسیلهٔ افت ِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتاب ِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد
اندازه گیری ِاو یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آوردهاست که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاع ِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسب ِ واحدهای ِ امروزی) به دست میآید که تا حد ِ خوبی به مقدار ِ صحیح ِ آن نزدیک است
خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برد
اپیکتوگرام یعنی چگال سنج آلت برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک را اختراع نمود که با آن وزن مخصوص چیزها تعین میشود از اختراعات اوست
بیرونی در فصل ۴۷ کتاب تحقیق ماللهند تلاش میکند که از دید یک طبیعی دان به توضیح این که چرا نزاعهای مهاباراتا «باید رخ میداد» بپردازد. او در آن کتاب به توضیح روندهای طبیعی و از جمله نظرات زیست شناختی مربوط به تکامل (فرگشت) میپردازد. برخی از اندیشمندان نظرات بیرونی را با داروینیسم و انتخاب طبیعی قابل قیاس میدانند. یکی از این نظرات مشابه با نظریه بنیادین مالتوس درباره عدم تناسب میان نسبت تولید مثل و نیازهای ابتدایی حیات است. بیرونی میگوید
- «حیات جهان بستگی به دانه افشانی و زاد و ولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این فرایندها افزایش مییابند. این افزایش نامحدود است حال آنکه جهان محدود است.»
او سپس به این اصل موجودات زنده اشاره میکند.
- «هنگامی که گروهی از گیاهان یا جانوران دیگر تغییری در ساختمانشان رخ ندهد و گونه ویژه نامیرایی را بوجود آورند، اگر یکایک اعضای این گونهها به جای آنکه تنها بدنیا بیایند و از بین بروند، به زاد وولد بپردازند و چندین بار، چندین موجود همانند خود را بوجود آورند، بزودی تمام دنیا از همان یک گونه گیاهی یا جانوری پر خواهد گشت و آنها هر قلمرویی که بیابند تسخیر خواهند کرد.»
بیرونی سپس به تشریح انتخاب مصنوعی میپردازد.
- «کشاورز زرع خود را بر میگزیند و تا جایی که میخواهد به کشت و ذرع آن میپردازد و آنچه را که نمیخواهد ریشه کن میکند. جنگل دار شاخههایی که به نظرش برگزیده هستند را نگه میدارد و سایر شاخهها را میبرد. زنبورها افرادی از گروه را که تنها میخورند ولی کاری برای کندویشان نمیکنند، میکشند.»
وی سپس نظر خود را در باره طبیعت اعلام میکند. با کمی توجه میتوان دلمشغولیهای داروین در باره انتخاب طبیعی را در این عبارات باز یافت.
- «طبیعت به شیوهای مشابه عمل میکند، ولی در تمامی شرایط رویکردش در مورد همه یکسان است. او اجازه نابودی برگ و میوه را میدهد و بدین طریق جلوی آنها را برای تولید آنچه هدف نهاییشان است میگیرد. طبیعت آنها را نابود میکند تا جایی برای دیگران باز نماید.»
باشگاه فوتبال استقلال تهران یک باشگاه فوتبال ایرانی است که در سال ۱۳۲۴ در شهر تهران بنیانگذاری شدهاست. استقلال پیش از انقلاب ایران تاج نام داشت. باشگاه فوتبال استقلال بعد از باشگاه راهآهن قدیمیترین تیم باشگاهی در ایران به حساب میآید.
این باشگاه هماکنون در لیگ برتر ایران بازی میکند. استقلال با دو قهرمانی در جام باشگاههای آسیا (۱۹۷۰ و ۹۱-۱۹۹۰) و دو نایب قهرمانی (۹۲-۱۹۹۱ و ۹۹-۱۹۹۸) و دو مقام سومی (۱۹۷۱ و ۲۰۰۲) پرافتخارترین باشگاه فوتبال ایران در رقابتهای آسیایی و دومین باشگاه پرافتخار تاریخ قاره آسیا محسوب میشود. [۳][۸][۹] استقلال همچنین با هفت قهرمانی در بالاترین دسته فوتبال ایران (لیگ منطقهای یک بار، جام تخت جمشید یک بار، لیگ قدس یک بار، جام آزادگان ۲ بار و لیگ برتر ۲ بار) دومین تیم پرافتخار در لیگ ایران و با ۵ قهرمانی و ۳ نایب قهرمانی، پرافتخارترین تیم در جام حذفی ایران است.
رقیب سنتی این باشگاه، پرسپولیس است. این دو باشگاه پرطرفدارترین و پرافتخارترین تیمهای فوتبال ایران و برگزارکنندهٔ شهرآورد تهران هستند. فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبال این باشگاه را پس از الهلال عربستان و یوکوهاما مارینوس ژاپن، سومین باشگاه برتر فوتبال آسیا در قرن بیستم اعلام کردهاست. همچنین این فدراسیون، باشگاه فوتبال استقلال را با ۵۹۳ امتیاز در رتبه ۲۸۰ مین باشگاه جهان در طی ۱۰ سال گذشته قرار داد که بر این اساس بعد از باشگاه سپاهان که در رده ۲۳۷ جهان قرار دارد، تیم استقلال تهران دومین باشگاه فوتبال برتر ایرانی در طی ۱۰ سال اخیر میباشد. همچنین این باشگاه در مجموع امتیازات تیمها در تاریخ لیگ برتر، در رتبه نخست قرار دارد و در مجموع تمام ادوار لیگ برتر ایران صاحب بیشترین گل زده و بیشترین برد میباشد.
![]() |
|||
نام کامل باشگاه | باشگاه فوتبال استقلال تهران | ||
---|---|---|---|
لقب (ها) |
پسران آبی اس اس تاج آبیپوشان |
||
تاریخ تأسیس | ۲ مهر ۱۳۲۴ با نام دوچرخهسواران | ||
نام ورزشگاه | (گنجایش:۹۰،۰۰۰ نفر) | ||
مالک | سازمان تربیت بدنی | ||
مدیرعامل | ![]() |
||
مربی | ![]() |
||
لیگ | جام خلیج فارس | ||
آدرس اینترنتی | fcesteghlal.ir | ||
افتخارات | ۲ قهرمانی و ۲ نایب قهرمانی و ۲مقام سومی در لیگ قهرمانان آسیا، ۷ قهرمانی در لیگ ایران، ۵ قهرمانی در جام حذفی | ||
|
|||
![]() |

در سال ۱۳۲۳ تعدادی از دوچرخهسواران باسابقه و عنوان دار قهرمانی کشور با تصمیم برای ایجاد یک مرکز گردهمایی دوستانه و سازماندهی فعالیتهای مرتبط با دوچرخهسواری نام «کلوپ دوچرخه سواران» را بگزیدند. باشگاه دوچرخه سواران در ۴ مهر ۱۳۲۳ توسط چند جوان نظامی و دانشجوی دوچرخهسواری در تهران تاسیس شد و در ابتدا فقط به دوچرخهسواری اختصاص داشت. اما بعدا رشتههای دیگر از جمله فوتبال نیز به به فعالیتهای باشگاه اضافه شدند و این درحالی بود که علی دانائیفرد باشگاه فوتبال نور را هدایت میکرد که بعد از شکست تیم کارگر آبادان مورد توجه دوچرخهسواران قرار گرفت و با مذاکرات قرار بر آن شد تا از آن پس تیم نور تحت عنوان تیم فوتبال دوچرخه سواران فعالیت کند تیم فوتبال دوچرخهسواران از ابتدا با لباس آبی رنگ در مسابقات حاضر و در میان تیمهای شاهین، سرباز و دارایی در رقابتهای اصلی فوتبال ایران بازی میکرد. اولین بازی رسمی تیم دوچرخه سواران در ۱۵ اسفند ۱۳۲۸ و در برابر تیم شاهین و در حضور بیش از ۲۰ هزار تماشاگر در ورزشگاه امجدیه برگزار شد که در آن دیدار تیم دوچرخه سواران توانست با نتیجه ۱-۰ پیروز شود.
در سال ۱۳۲۸ پرویز خسروانی امتیاز باشگاه دوچرخهسواران را در اختیار گرفت و نام آن بعد از بحث و رایگیری بین اعضای هئیت مدیره به «تاج» تغییر و به ثبت رسید. مدیر باشگاه، سروان پرویز شیخوان بود. حضور افرادی نظیر اسدالله علم، نخست وزیر وقت در هئیت مدیره باعث شد تا بودجه قابل توجهی در اختیار باشگاه قرار گیرد.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ با مشورت برخی از بازیکنان قدیمی باشگاه (ازجمله منصور پورحیدری کردنوری و جلالی) نام تاج به استقلال تغییر پیدا کرد
باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران یک باشگاه فوتبال ایرانی است که در سال ۱۳۴۲ در شهر تهران، پایتخت ایران بنیانگذاری شدهاست. این تیم که پیروزی نیز نامیده میشود، زیرمجموعه باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس تهران است.
پرسپولیس در جام خلیج فارس بازی میکند و پس از سال ۱۳۴۷، در تمامی دوره های برگزارشده بالاترین سطح لیگ فوتبال ایران، حضور داشتهاست. این باشگاه پرافتخارترین و پرهوادارترین باشگاه فوتبال در ایران است و شهرآورد اين تيم با استقلال، مهمترین بازی باشگاهی در ایران است. همچنین بر پایه گزارش کنفدراسیون فوتبال آسیا، پرسپولیس به عنوان یکی از پرهوادارترین تیم فوتبال آسیا برگزیده شد و پس از دالیان چین و الهلال عربستان در رتبهی سوم قرار گرفت.
پرسپولیس از آغاز تاریخ خود، ۹ بار در بالاترین دسته لیگ فوتبال ایران به قهرمانی رسید (یک جام منطقهای، ۲ جام تخت جمشید، ۴ جام آزادگان و ۲ جام خلیج فارس) و از این جهت رکورددار است. ۵ بار قهرمانی در جام حذفی ایران و یک قهرمانی در جام برندگان جام آسیا از دیگر قهرمانیهای مهم پرسپولیساند.
فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبال این باشگاه را پس از الهلال عربستان، یوکوهاما مارینوس ژاپن و استقلال در رده ۴ام برترین باشگاههای فوتبال آسیا در قرن بیستم اعلام کردهاست
![]() |
||||
نام کامل | باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران | |||
---|---|---|---|---|
لقب(ها) |
ارتش سرخ سرخپوشان سرخپوشان پايتخت |
|||
بنیانگذاری | دی ۱۳۴۲ | |||
ورزشگاه | ورزشگاه آزادی تهران |
|||
گنجایش | ۹۰٬۰۰۰ نفر | |||
مالک | وزارت ورزش و جوانان | |||
مدیرعامل | ![]() |
|||
سرمربی | ![]() |
|||
لیگ | لیگ برتر ایران | |||
فصل قبل | لیگ برتر ایران، ۴ام | |||
|
||||
![]() |
باشگاه ورزشی پرسپولیس متعلق به «شرکت سی.آر.سی» در دی ماه سال ۱۳۴۲ به دست علی عبدُه در اوین و جاده قدیم شمیرانات بنیانگذاری شد. باشگاه اصلاً در بولینگ و چند ورزش دیگر فعال بود (بولینگ عبده) و یک تیم فوتبال در دسته دوم تهران داشت.[۱۸][۱۲][۱۹][۲۰] در آن سو، و در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۴۶؛ باشگاه شاهین که در دهه ۱۳۴۰ بازیکنان زیادی در تیم ملی ایران داشت و در میان مردم محبوب بود، به دستور سازمان ورزش و تفریحات ایران رسماً منحل شد. با رایزنیهای عبده با پرویز دهداری (مربی شاهین) و مسعود برومند (سرپرست شاهین)، بیشتر بازیکنان باشگاه شاهین به پرسپولیس پیوستند و باعث شهرت و محبوبیت آن شدند.
دهداری مربی و برومند سرپرست پرسپولیس شدند و باشگاه توانست در مسابقات ردهبندی دستههای کشور در گروه خود اول شود و به بالاترین دسته لیگ فوتبال ایران راه یابد. آنها در مسابقات قهرمانی آسیا (مسابقاتی که میان تیمهای ایرانی برای شرکت در جام باشگاههای آسیا برگزار شد) نیز قهرمان شدند و به عنوان نخستین نماینده ایران به جام باشگاههای آسیا رفتند.
در سال ۱۳۴۸، محمود خیامی، مدیر کارخانه ایران ناسیونال که از هواداران شاهین بود تصمیم گرفت برای تبلیغ خودروی تازهتولید پیکان از بازیکنان پرسپولیس استفاده کند و پس از امضای پروتکل همکاری با عبده بازیکنان پرسپولیس به شکل دستهجمعی به باشگاه پیکان کوچیدند و با این تیم موفق به کسب مقام قهرمانی در جام جام باشگاههای تهران ۱۳۴۸ شدند، در حالی که پرسپولیس در جایگاه یازدهم قرار گرفت. یک سال بعد بازیکنان به پرسپولیس بازگشتند و تحت رهبری حسین فکری، پس از تاج در جای دوم جام باشگاههای تهران ۱۳۴۹ قرار گرفتنددر همین سال دست پرسپولیس از جام منطقهای هم کوتاه ماند.دهه ۱۳۵۰ تا انقلاب
در سال ۱۳۵۰، پرسپولیس تحت مربیگری آلن راجرز در دومین دوره جام منطقهای به قهرمانی رسید. یک سال بعد، عبده اعلام کرد باشگاه پرسپولیس حرفهای است و بازیکنانش فقط در بازیهای حرفهای شرکت خواهند کرد. بنابراین بازیکنان به دو دسته تقسیم شدند و عدهای در تیم حرفهای و عدهای در تیم آماتور عضویت یافتند. در آن سال مسابقات فوتبال کشوری در ایران برگزار نگردید، و پرسپولیس که در جام باشگاههای تهران ۱۳۵۱ با تیم آماتورهایش شرکت کردهبود، در میان ۱۶ تیم در جای یازدهم قرار گرفت. در آن دوره پرسپولیس در ورزشگاه اختصاصی خود موسوم به ورزشگاه آپادانا تمرین میکرد و عبده برای فعال نگهداشتن تیم اصلی، باشگاههای صاحبنامی همچون سائوپائولو و چلسی را برای بازی دوستانه به تهران آورد. اما در سال ۱۳۵۲ به دلیل عدم وجود زیرساختهای فوتبال حرفهای در ایران و اعتراض خسروانی به آتابای، رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران عبده پس از فروش ورزشگاه باشگاه فعالیت حرفهای پرسپولیس را منحل کرد.
پرسپولیس در این سالها، کمکم از مکتب شاهین فاصله گرفت.
جام تخت جمشید در سال ۱۳۵۲ بازگشایی شد. در ۵ دورهای که از این جام برگزار شد، پرسپولیس همواره از بهترین تیمها بود و به ۲ قهرمانی (۱۳۵۲ و ۱۳۵۴) و ۳ نایبقهرمانی (۱۳۵۳، ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶) رسید
جام تخت جمشید ۱۳۵۷ نیز در حال انجام بود که با رویدادن انقلاب نیمهکاره ماند. پرسپولیس در این جام با یک امتیاز کمتر از شهباز دوم بود.
پرسپولیس تا پایان جام تخت جمشید پرافتخارترین باشگاه فوتبال ایران بود.
پس از انقلاب، باشگاه تحت تاثیر آن قرار گرفت و لیگ کشوری فوتبال ایران منحل شد. بسیاری از بازیکنان تیم عوض شدند، اما توانستند در جام شهید اسپندی (۱۳۵۸) قهرمان شوند. با آغاز جنگ ایران و عراق و دهه ۱۳۶۰، لیگ فوتبال سراسری ایران همچنان تعطیل بود (تا سال ۱۳۶۸ که جام قدس برگزار گردید) و پرسپولیس تنها در جام باشگاههای تهران شرکت میکرد. این باشگاه در ۱۰ دوره برگزاری این جام در دهه ۶۰، به ۷ قهرمانی و ۲ نایبقهرمانی دست یافت.[۲۳][۳۶] در سال ۱۳۶۶، پرسپولیس در کنار قهرمانی در جام حذفی تهران و جام باشگاههای تهران، موفق به کسب اولین قهرمانی خود در جام حذفی ایران هم شد تا در یک سال ۳ جام بگیرد.
دهه ۱۳۷۰
دهه ۱۳۷۰، برای باشگاه موفقیتآمیز بود و با یک قهرمانی در جام برندگان جام آسیا آغاز شد. پرسپولیس در ۱۰ دوره جام آزادگان شرکت کرد و به ۴ قهرمانی و ۳ نایبقهرمانی دستیافت. این باشگاه در این سالها از پایههای اصلی تیم ملی فوتبال ایران بود،تا جایی که در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ۹ نفر از ۲۲ بازیکن ایران در آن زمان عضو این تیم بودند. پرسپولیس در این دهه به ۲ قهرمانی جام حذفی و ۳ بار سومی جام باشگاههای آسیا نیز دست یافت.دهه ۱۳۸۰
با آغاز دهه ۱۳۸۰، لیگ برتر فوتبال ایران راهاندازی شد و پرسپولیس در نخستین دوره آن قهرمان شد.فصل بعد، پرسپولیس از نخستین دوره لیگ قهرمانان آسیا حذف شد و در لیگ نتایج خوبی نگرفت. این سالها آغاز دورانی بود که سالنامه رسمی باشگاه آن را «دوران جدال با بحران» نامیدهاست، تا جایی که پرسپولیس حتی مقام ۹ام لیگ را هم تجربه کرد. دو فصل بعد، پرسپولیس پس از ۶ سال دوری از جام در جام خلیج فارس ۸۷-۱۳۸۶ به قهرمانی رسید و این دهه را با دو قهرمانی متوالی در جام حذفی (۸۹-۱۳۸۸ و ۹۰-۱۳۸۹) به پایان برد.
در دیانت بهائی جهنم دارای تعبیری متفاوت از اسلام است. بهائیان به جهنم به عنوان تنبیهگاهی که انسان در آن آزار و اذیت جسمانی شود اعتقاد ندارد و جهنم را کاملاً روحانی میدانند. آنها اعتقاد دارند که روح گناهکار پس از مرگ در مراتب پایین جهان بعدی میماند و صعود نمیکند و عدم رضای خدا از اعمال انسان در دنیا سبب واپسماندن روح در دنیای بعد از مرگ و همانا باعث عذاب آن است و جهنم همین است
"جهنم" شكل عربي شده ي واژه ي "گِهينُّم" در زبان عبري است. زبان كهن تر و از همان شاخه ي زبان هاي سامي در منطقه ي بين النهرين و به معني: "دره ي پسر هينّوم" [“Valley of the Son of Hinnom”]
اين دره در شهر اورشليم، و در جنوب كوه صهيون واقع است، كه در زمان هاي قديم محل سوزاندن زباله هاي شهر بوده. بعد ها، افراد آن منطقه، بر اساس اعتقاد خود، جنازه ي كساني را كه از رستگاري نوميد شده بودند، مثل آدمهايي را كه دست به خودكشي مي زدند، در اين مكان مي سوزاندند.
اما اتفاق هاي ديگري هم در اين منطقه رخ مي داد. محل عبادت آن دسته از قوم بني اسرائيل هايي بود كه به دين هاي كنعاني و فنيقي ايمان داشتند و پيكره هايي از خداهاي آنها را مانند، "مُلِك" و "باآل" [Ba’ — در اين دره ساخته بوده و عبادت مي كردند.
ولي اندك اندك، ناداني قوت گرفت و منجر به پي آمدهاي دهشناكي شد، و آنها در آن مكان، قرباني كردن را شروع كردند، و روزي، شخصي به نام هينّوم، فرزند خود را در آنجا قرباني كرد، و از آن پس، آن نقطه را "دره ي پسر هينّوم" ناميدند. Gey Ben-Hinnom ĝ-ben-hinnōm يا valley of the son of Hinnom
بعدها، واژه ي "پسر" نيز از آن كم شد، و به "گِهينُُّم" ]"دره ي هينّوم" كوتاه شد.
اينكه در ابتدا، آن دره، براي مردم، محلي براي از بين بردن زباله هاي خود بوده، و بعد، از روي خرافات و ناداني، آن را به عبادت گاه و قربان گاه تبديل كرده اند؛ يا اينكه، بر عكس، از عبادتگاهي به زباله داني پيشرفت كرده، خيلي آشكار نيست، و بسته به گمان و بينش ما دارد.
اما، شايد نكته مهم اين باشد كه كل اين ماجرا ها، بعد از سليمان و داودِ قصه هاي سامي ها شروع مي شود كه مربوط به سه هزار سال پيش اند، و مي توان منشا "گِهينُّم" را در زبان پارسي كهن يافت. چرا كه بسياري از واژگان و آئين هاي زبان و فرهنگ آريايي، در دوران هاي بعدي، به زبان و فرهنگ ِ مردم منطقه هاي ديگر از جمله يوناني و عبري راه پيدا كرد.
واژه ي اوستايي گَئِثانَني [gaeθā كه در زبان كهن سانسكريت هم با كمي دگرگوني آوايي وجود دارد، در بر گيرنده ي ريشه ي واژگاني مانند "گيتي"، "كيهان" و "جهان"، و به معناي "جهان هاي زيرين" است كه به باور آريايي ها به هفت طبقه بودن دنياي مردگان اشاره دارد كه مكاني است سرد كه خود انعكاس دهنده ي ذهنيت ايراني ها ي باستان است كه با توجه به موقعيت جغرافيايي زندگي خود، زمستان و سرما را سخت و عذاب آور مي دانستند، بر خلاف قوم هاي سامي و اسرائيلي كه از گرماي سوزان رنج مي بردند.
بهرحال، "جهنم"، كه گهگاه بصورت "جهنم دره" در زبان فارسي متداول است، دره اي در اورشليم است كه در حال حاضر يكي از مراكز گردش گري آن شهر محسوب مي شود. حتي افرادي در آن قربان گاه روزگاران قديم، دراز مي كشند تا تصويري از ناداني جنايتكارانه ي پيشينيان را بازسازي كنند.
جهنم، واژهای ست عبری גי(א)-הינום Gêhinnôm گِ +هینوم = درهٔ هینوم، درهای در بیرون از اورشلیم که راه به سمت بیتلحم از آنجا پیموده میشود. کودکان زمانی در آنجا برای خدایی به نام مُلِخ (ارمیا ۷:۳۱) قربانی میشدهاند. و بعدها در آنجا آتشی متداوم در گرفت. ازین رو تصویری شد برای دوزخ(شئول در عبری) مکانی برای محکومیت و انقراض گنهکاران(متی ۱۸:۸). "جهنم"، كه گهگاه بصورت "جهنم دره" در زبان فارسي متداول است، دره اي در اورشليم (بیت المقدس) است.از ۱۸۰۰ سال پیش از مسیح، دین زرتشت سخن روز قیامت را مطرح کرده و آتشگاهی را توصیف میکند که انسان های نیک آتش آنرا چون شیر و عسل و انسان های پلید چون آهن گداخته بر جان خود احساس میکنند. روح مرده سه روز در کنار جسد میماند و سحر گاهان روز چهارم به سوی پل چینوت در قله کوه البرز (دماوند؟) روان میشود. در آنجا در دادگاهی در حضور ایزدان سروش، رشن و اشتاد و نظارت ایندرا و میترا برگزار و با ترازو به کارهای نیک و زشت او رسیدگی میشود تا بتوان دید کدامین کفه ترازو سنگین تر است. سپس انسان نیک سرشت از راهی نورانی به سوی پردیس (بهشت) و انسان گناهکار به دره ای پرتاب میشود و دیو ها او را از آنجا به دوزخ میرانند. جایی که در آن روح گناهکار پس از تنبیه آتشین، ترمیم و برای میلادی نو آماده میشود. (نقطه تضاد با برخی ادیان از جمله مسیحیت که این برداشت از دین زرتشت را تبدیل به دوزخ ابدی نموده)
جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است.
عذابهای دوزخ هم روحی اند هم جسمی. برخی جهنمیان همیشه در آنجا میمانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده میشوند و به بهشت میروند
تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.گناهان برخی کسان چنان سنگین است که در آن جاودانه میشوند.جهنم جای عمل نیست و بنابر این نمیتوان در آنجا با عمل صالح خویش را از عذاب رهانید
خطبهٔ امام علی در رابطه با ضرورت یاد قیامت وعذاب الهی در نهج البلاغه:
« | مردم ! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانهٔ اصلی شما نیست و به جمع اوری زاد و توشه فرمان داده شدید.
آگاه باشید این پوست نازک تن طاقت آتش دوزخ را ندارد! پس به خود رحم کنید، شما مصیبتهای دنیا را آزمودید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، یا در زمین خوردن پایش مجروح شده، یا ریگهای داغ بیابان او را رنج داده، دیدهاید که تحمل ان مشکل است ؟ پس چگونه میشود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگهای گداخته، همنشین شیطان باشید؟ آیا میدانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعلهها بر روی هم میغلتند و یکدیگر را میکوبند؟ و آنگاه که برآتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه میکشد ؟ ای پیر سالخورده ! که پیری وجودت را گرفتهاست، چگونه خواهی بود آنگاه که طوقهای آتش به گردنها انداخته شود، و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد؟ چنان که گوشت دستها را بخورد؟ |
جهان در پوست گردو (به انگلیسی: The Universe in a Nutshell) یکی از کتابهای استیون هاوکینگ در زمینه فیزیک نظری است که برای مخاطب عام نوشته شده است. این کتاب تاریخچه و اصول فیزیک نوین را بیان میکند و به مطالب گوناگونی در ارتباط با مکانیک کوانتومی و نظریه ریسمان میپردازد. از دیدگاه عمومی، کتاب جهان در پوست گردو دنبالهٔ به روز شدهٔ کتاب پرفروش تاریخچه مختصر
نویسنده | استیون هاوکینگ |
---|---|
ناشر | Bantam Spectra |
تاریخ نشر | ۲۰۰۱ |
شابک | ISBN 0-553-80202-X |
تعداد صفحات | ۲۲۴ |
موضوع | کیهانشناسی٬ذرات بنیادی |
زبان | انگلیسی |
نوع رسانه | کتاب |

همه ما می دانیم که همیشه ارزش آدمها متفاوت بوده و هست انسانها بر اساس معیارهای مختلف دارای جایگاه و شان متفاوتی هستند . از دیرباز بسیاری از حکما و اندیشمندان در تایید و نفی این نابرابری سخن ها گفته اند . اما خسرو گلسرخی این روند را بیداد می داند و ناله سر می دهد .
حتما این شعر را به یاد دارید :
معلم پای تخته داد میزد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسیها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وآن یکی در گوشهای دیگر «جوانان» را ورق می زد.
برای اینکه بیخود هایو هو می کرد و با آن شور بیپایان
تساویهای جبری را نشان میداد
با خطی خوانا بروی تختهای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت : یک با یک برابر است
از میان جمع شاگردان یکیبرخاست
همیشه یک نفر باید بپاخیزد...
به آرامی سخن سر داد:
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
نگاه بچهها ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند
و او پرسید: اگر یک فرد انسان، واحد یک بود
آیا یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه صورت نقره گون، چون قرص مه میداشت بالا بود
وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال میپرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفتخواران از کجا آماده میگردید؟
یا چهکس دیوار چینها را بنا میکرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم میگشت؟
یا که زیر ضربه شلاق له میگشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چهکس آزادگان را در قفس میکرد؟
معلم نالهآسا گفت:
بچهها در جزوههای خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست....... " خسرو گلسرخی "
شاعر درد آشنا خسرو گلسرخی می گوید : حال میپرسم یک اگر با یک برابر بود ، نان و مال مفتخواران از کجا آماده میگردید؟ یا چهکس دیوار چینها را بنا میکرد؟
خسرو گلسرخی از تجمع قدرت در یک نقطه بیزاری می جوید و جامعه را به مفت خوران و ستمدیدگان تقسیم می کند . نگاه او کاملا دو بعدی و سیاه و سفید است . بخشی حاکم هستند و بخشی محکوم .
از آنجایی که گلسرخی تفکرات مارکسیستی داشت و در ابتدای دفاعیات خود در دادگاه نظامی نیز می گوید : ((من در دادگاهی که نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی کنم بعنوان یک مارکسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می بالم چرا که هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیکترم و هر چه کینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید که خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می سازند.))
نگاه خسرو گلسرخی هر چند مردمی است اما خود او چنانچه در دفاعیاتش پیداست مسئولیتی فراتر از حرکت های مردمی برای خود قائل است او خیزش عمومی را با برخورد نمادین و پیشتازی خویش نفی می کند .
به هر روی خسرو احساس می کند مردم نیاز به پرچم و سرود دارند و از این روی خود پرچم و سرود خیزش و انقلاب می شود .
از بحث اصلیم دور نشوم خسرو گلسرخی بر اساس مکتب مارکسیسم معتقد به جامعه بدون طبقه است . برابری در همه چیز ...
امروز جملاتی از ارد بزرگ اندیشمند نامدار کشورمان می خواندم به این مضمون :
آیا همه باید به یک اندازه دارایی داشته باشند ؟! پایگاه مردمی همه آدمیان باید برابر باشد ؟! کسانی که اینها را می گویند یا ابلهند و یا گرگانی هستند که پوستین گوسفند به سر کشیده اند . آنگاه که عده ایی شب و روز برای رشد و بالندگی سرزمینشان تلاش می کنند از همه چیزشان می گذرند هزاران هزار نام ناشناخته در وادی های گوناگون از کیان کشور ، آزادی و مردم خویش با سینه ایی ستبر نگهبانی می کنند را چگونه می توان با کسانی یکی نمود که تنها موارد با اهمیت زندگی آنها ; زمان خواب و خوراک ، دیدار دوستان کوچه و بازار ، آخرین فیلمی که بر پرده سینماست و یا چشم و ابروی دیگری ست...
از وقتی این سخن ارد بزرگ را خوانده ام در پاردوکس عجیب اسیر شده ام از یک طرف سالها با شور و حرارت شعر زیبای خسرو گلسرخی را خوانده ام و از سوی به مرور تغییرات رفتاری همکلاسیهایم پس از دوران تحصیل را می بینم که هر یک به گونه ایی در حال زندگی اند از افکار و زندگی بعضی از دوستانم حالم به هم می خورد .
با تمام این احوال ، با احترامی که برای افکار ارد بزرگ و هوادارانش قائلم اما نمی توانم از آرزوهای رویا گونه سال های قبل خویش دست بکشم من دوست دارم هیچ فقیری نباشد دوست دارم همه ثروت داشته باشند .
اما وقتی خوب نگاه می کنم می بینم کجرویها به جهنم اجتماعی ختم می شود . آیا کسی که مسیر اشتباه را می رود اجرش با دیگری یکسان هست ؟!
الان این سئوال برایم ایجاد شده و آن اینکه اگر کسی فرمان ساختن دیوار چین را صادر نمی کرد شاید تا هزار سال پس از آن هم قبایل بدوی خون آشام مردم آن مناطق چین را مورد تاخت و تاز قرار می دادند . آیا کسی که فرمان ساختن دیوار چین را صادر نموده مرتکب جنایت در حق بشریت شده و یا از آن نسل و نسل های پس از آن چین دفاع نموده است .
در طی ساختن پروژه های عظیم ملی همواره عده ایی جان می دهند حتی در پروژه های شهری هم شاهد ریزش تونلها و پلها هستیم آیا مرگ افراد به معنای قاتل بودن فرمان دهنده ساخت پروژه است .
چندی پیش فیلمی مستندی از زندگی فروغ فرخزاد می دیدم یکی از برادرانش در مورد مارکسیست بودن فروغ گفت : جوانان مارکسیست هستند و بدنبال برابریند اما به مرور می فهمند حقیقت چیز دیگریست .
پاردوکس برابری خسرو گلسرخی و سهم بیشتر در صورت داشتن شایستگی ارد بزرگ فکرم را در هم پیچیده ، شاید با این بحث شما هم ذهنتان مشغول این مسئله شده باشد شما چطور فکر می کنید ؟
کدام یک درست است :
1- برابری مطلق خسرو گلسرخی ؟
و یا
2- سهم بیشتر شایستگان ارد بزرگ ؟
در واقع رشد فزاینده تولید علم در کشور از طریق ارائه مقالات استادان و پژوهشگران کشور در مجلات معتبر بینالمللیISI، ارائه سمینارهای مختلف در خارج از کشور و نیز انجام تحقیقات و پژوهشهای بنیادین در زمینه علوم گوناگون طی سالهای اخیر موجبات ارتقای رتبه ایران در زمینه تولید علم را فراهم کرده است، اگرچه هنوز براساس رتبهبندیهای جهانی دانشگاههای کشور ما و نیز دانشگاههای جهان اسلام از رتبه قابل ملاحظهای در بین دانشگاههای جهان برخوردار نیستند، اما این موضوع با صعود از پلههای علمی جهان بتدریج تحقق میپذیرد.
هر چند تازهترین رده بندی تولید علم بیانگر اخبار خوشایندی در این زمینه است و حکایت از صعود ایران به رتبه 37 جهان طی یک دوره 10 ساله دارد.
براساس آخرین آمار پایگاه (ESI (Essential Science Indicators، طی دوره تقریبی 10 ساله اول یعنی از ژانویه 1999 تا 28 فوریه 2009، ایران در بین 145 کشوری که رتبهبندی برای آنها صورت گرفته است، در رده 37 جهان قرار گرفته و بر این اساس هماکنون کشورمان با یک پله صعود نسبت به دوره قبل، در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی پس از ترکیه جای گرفته است.
پایگاهESI در کنارWOS و JCR از پایگاههای سهگانه موسسه اطلاعات علمی (ISI) است که در بازههای زمانی مشخص به رتبهبندی کشورها میپردازد.
توجه به ارزیابیهای این پایگاهها از آنجا اهمیت مییابد که به اعتقاد کارشناسان در اعلام رتبه علمی کشور نباید تنها براساس تغییرات فوری که طی یک سال یا 6 ماه صورت میپذیرد را ملاک قرار داد؛ چرا که تغییرات تدریجی و سابقه گذشته یک کشور همراه با آخرین تغییرات در وضعیت مدارک علمی آن میتواند بیشتر درخصوص رتبه آن کشور با واقعیت منطبق باشد.
از اینرو پایگاه ESI که رتبهبندی آن براساس بازههای تقریبی 10 ساله صورت میگیرد میتواند از بهترین ملاکها برای مقایسه وضعیت علمی کشورها باشد.
بویژه این که این پایگاه بر مبنای زمان به ارائه آمار در قالب شاخصهای تعیین شده تولید علم از جمله رتبه علمی کشورها براساس تعداد تولیدات علمی، تعداد کل استنادها و نسبت استناد به تولیدات علمی میپردازد.
جهان امروز فصل بهار و رویش باشکوه علمی خویش را طی می کند هر روز دهها هزار اختراع در سرتاسر جهان به ثبت می رسد نامهای بسیاری بر سر زبانها می افتد و هنوز بیست و چهار ساعت نگذشته که دهها هزار نام دیگر مطرح می شوند و همین طور...
اما این همه ستاره چطور در جوامع تبدیل به خورشید نمی شوند ؟!
خورشیدها چه کسانی هستند ؟
خورشیدها شخصیت های کاریزمایی هستند که توده را همراه نفس های خویش می کنند .
چهره های آنها ، صدای آنها و... می شود طول موجهای نظرات و خواسته های یک ملت ...
این مقدمه کوتاه را گفتم تا برسم به خورشیدی فروزانی در ایران امروز .
همانی که می گوید : برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید .
بله منظورم ارد بزرگ است .
او و آرمانهایی که در کتاب سرخ به آن پرداخته است بک گراند و پس زمینه ایی از اندیشه خردمندانه ایرانی را به نمایش گذارده است .
واژه های او راهکارهای منحصر به فردی است راهکارهای که پاسخ سئوالات بی جواب نسل ماست .
می گوید : اسطوره ها زاینده اند ! آنان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند .
سخن او دقیقا مخالف کلام آنهایست که می گویند جوامع نیازی به قهرمان ندارند . ارد بزرگ می گوید : سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند .
داشتن قهرمان برای یک سرزمین از دیدگاه ارد بزرگ واجبتر از هر چیز دیگریست . در اینجا بیاد می آورم قهرمان سازی های هالیود ، بالیود ، سینمای چین و کره جنوبی و ... را !
همه آنها با قهرمان سازی ، کشور خود را ناجی بشر نشان می دهند و چه سود کلانی از این راه می برند .
اما در کشور ما با وجود آنکه سرشار از قهرمانان واقعی ، اسطوره ها و شخصیتهای برجسته و خورشید گونه است عده ایی صوفی مسلک می گویند همه قهرمان هستند ! و ما قهرمان نمی خواهیم !! .
برای همین بچه ها و جوانان ایرانی دیوارهای اتاقهایشان را با عکسهای اجنبیان می پوشانند ...
و این باعث تاسف است .
نمی خواستم بحثم برود به این مسیر ، چون هدف اولیه ام از نوشتن این متن شخصیت خود ارد بزرگ بود اما می بینم بحث قهرمان در ایران همیشه پنهان واقع شده است .
رشد ایران در بخشهای گوناگون نیازمند قهرمانان شکست ناپذیر و پر انرژی است همانطور که ارد بزرگ می گوید : اسطوره های کهن ، پایه ها و ستونهای فر و رشد کشورند .
مدیران کشور باید به این مهم توجه کنند . با به فراموشی سپردن اسطوره های کشورمان ، سود واقعی را ملل دیگر خواهند برد . ایران نیاز به حرمت گذاری و بزرگداشت شخصیت های خورشید گونه خویش است . تا به این شکل نسل نوی ایران به خود باوری برسد و خودباوری مقدمه استقلال در زمینه های گوناگون است .
امیدوارم برای رشد و شکوه دوباره ایران قهرمانان رویین تن ظهور یابند .
حکیم ارد بزرگ :
« نام راه ابریشم و یا جاده ابریشم همانند نام خلیج عربی دروغین و شرم آور است . این "راه ایران" است که چینی ها بدنبال دزدیدن آن هستند ، هر پروژه ایی که با نام "راه ابریشم" انجام شود پشت نمودن به پیشینه کهن سرزمینمان ایران است برای ساخت ، نگهداری و نگهبانی از این راه مردم و فرمانروایان ایران رنج بسیار کشیده اند .
چینی ها در این پنجاه سال به هزار گونه کوشش کرده اند نام "راه ابریشم" را جهانی کنند ! با نگاهی به تاریخ نوشتاری ما خواهید دید این واژه پیشینه ایی بیش از 50 سال ندارد تاریخی که برایش نوشته اند دروغین است . پذیرش و بهره گیری از آن به هیچگونه پذیرفتنی نیست . »
راه ایران در شاهنامه حکیم توس فردوسی
* بران گونه پویان براه آمدند
بیک هفته نزدیک شاه آمدند
چو از راه ایران بیامد سوار
کس آمد بر خسرو نامدار
پذیره فرستاد شماخ را
چه مایه دلیران گستاخ را
بپرسید چون دید روی هجیر
که ای پهلوانزادهٔ شیرگیر
* دانم همی گیوو گودرز را
نه پیمودهام هرگز آن مرز را
بفرمود تا خوردنی هرچ بود
نهادند در پیش درویش زود
یکایک سخن کرد ازو خواستار
که با تو چرا شد دژم روزگار
چه پرسی ز گردان و شاه و سپاه
چه داری همی راه ایران نگاه
منیژه بدو گفت کز کار من
چه پرسی ز بدبخت و تیمار من
کزان چاه سر با دلی پر ز درد
دویدم بنزد تو ای رادمرد
زدی بانگ بر من چو جنگاوران
نترسیدی از داور داوران
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیدی رخم آفتاب
* نهادند زین بر سمند چمان
خروش آمد از دیده هم در زمان
که ای پهلوان جهان شادباش
ز تیمار و درد و غم آزاد باش
که از راه ایران یکی تیره گرد
پدید آمد و روز شد لاژورد
فراوان درفش از میان سپاه
برآمد بکردار تابنده ماه
بپیش اندرون گرگ پیکر یکی
یکی ماه پیکر ز دور اندکی
درفشی بدید اژدها پیکرش
پدید آمد و شیر زرین سرش
بدو گفت گودرز انوشهٔ بدی
ز دیدار تو دور چشم بدی
حکیم ارد بزرگ درد و غم تو ، درد و غم همه فرزندان کورش کبیر است
آزاده مرد نمی گذاریم راه ایران ما راه ابریشم شود
نمی گذاریم خلیج فارس ما خلیج عربی شود
نمی گذاریم رستم ما هرکول شود
و نمی گذاریم ایران ویران شود
|